شاخصه های وحدت اصولگرایی(1)/مقام معظم رهبری: نقطهی مقابل اصولگرا، آدم بیاصول و لاابالی است... آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست
حضور فعال گروههای سیاسی در کشورمان از امتیازات مردمسالاری دینی و رخنمایی اراده و افکار اجتماعی بالندهای است که میتواند رشد و تعالی همهجانبه کشور را تقویت نماید. اما نگاه بعضی از گروههای سیاسی به رویدادهای رقبای سیاسیشان، گاهی از مرز تحلیل فراتر رفته، به سبک احزاب سیاسی مرسوم در غرب، مواضعی میگیرند که زیبنده تعاملات سیاسی داخل نظام نیست.
سادهتر اینکه در عوض کسب ارزشهای اجتماعی و طی اعتمادسازی از مسیر خدمت و شایستگی، راه موفقیت خود را عدم توفیق رقیب تلقی میکنند. گاهی اینگونه تحلیلها تا جایی ادامه دارد که با ایجاد نفاقافکنی و طرح مسائل تفرقهافکنانه در درون جبهه رقیب، شکست تلاشهای آنان را آرزومندند.
شاهد مثال برخورد گروهی از اصحاب جبهه موسوم به اصلاحطلب کشور با برگزاری نشستهای همگرایی اصولگرایان که چهارمین جلسه آن در هفته گذشته با حضور جمع کثیری از مؤثرین اصولگرا و با حضور آیت الله موحدی کرمانی و سخنرانی آیت الله مصباح یزدی در تهران برگزار شد. البته رویداد مهمی بود که نظر و توجه سیاسیون داخلی و خارجی را به خود جلب کرد. رادیوی آمریکا و بی بی سی هم به آن پرداختند. از تحلیلهای نفاق افکنانه آنها معلوم بود که نفس برگزاری و حضور همدل این مجموعه دشمن شکن بود…
در واقع بر هیچ کس پوشیده نیست که از مفاهیم رایج در جامعه و ادبیات سیاسی امروز کشور که در رقابت و چالش با یکدیگر میباشند، اصولگرایی و اصلاحطلبی است. هر چند اصولگرایی در ذات خود در تقابل با اصلاحطلبی قرار ندارد و اصلاحطلب حقیقی جز بر پایة اصول، امکان اصلاحگری ندارد، امّا پیروان دو جریان در عمل تفاوتها و تضادهای خاصی دارند. حال با وجود این واقعیت در جامعة امروزی، از آنجا که گروههای زیادی خود را اصولگرا مینامند و نیز گروههای دیگری عنوان اصلاحطلب را با خود میکشند این سؤال مطرح میشود که شاخصهای اصولگرایی و اصلاحطلبی چیست؟
در این نوشتار سعی داریم ضمن بررسی جریان اصولگرایی به عنوان یکی از مؤثرترین جریانات سیاسی کشور در عرصه انتخابات و سیاستگذاریهای کلان، به بررسی دیدگاههای مقام معظم رهبری به عنوان رهبر فکری تمام جریانات موسوم به اصولگرا پیرامون شاخصهها و نمادهای اصولگرایی بپردازیم و همچنین با توجه به جلسات اخیر این جبهه فکری و تلاش مقدسشان برای انسجام و وحدت در راه ارائه نظرات و بررسی بیانات چند تن از سران جبهه فکری اصولگرایی چون: حضرت آیت الله مصباح یزدی، حضرت آیت الله علم الهدی و حضرت آیت الله موحدی کرمانی قدم برداریم و در پایان به این سؤال عمیق موشکافانه پاسخ بدهیم که آیا نهایتا اصولگرایان به وحدت خواهند رسید؟ چرا که پاسخ این سوال به ما کمک میکند که موفقیت این طیف گسترده را در انتخاباتهای پیش رو ارزیابی کنیم چرا که تقریبا همه هماکنون متفقالقولند که برای پیروزی راهی جزاین نیست…
اولا در جهت بررسی عقاید و دیدگاههای مقام معظم رهبری به عنوان ستون اصلی این نوشتار، باید به سالها قبل بازگردیم. آری هنوز یک سال از عمر دولت نهم نگذشته است که حضرت آقا ضمن بررسی عملکرد دولت اصولگرا، به ذکر شاخصههای اصلی اصولگرایی میپردازند:
شاخصهی اول «عدالتخواهی و عدالتگستری» است. به زبان آسان است؛ اما در عمل بسیار کار دشواری است و مقدمات بسیاری لازم دارد.
«فسادستیزی» شاخصهی دیگری است. «سلامت اعتقادی و اخلاقىِ مسئولان کشور» ـ بخصوص مسئولان عالیرتبه، در سطوح دولت و معاونین و از این قبیل ـ بسیار مهم است و شاخصهی دیگری است که از لحاظ اعتقادی و اخلاقی اشخاص سالمی باشند.
«اعتزاز به اسلام» یکی دیگر از شاخصههای اصولگرایی است. آنچه را که اسلام به ما آموخته، اگر ما درست یاد گرفته باشیم و دچار کجفکری و انحراف و غلط فهمی نشده باشیم، چیزی است که باید به آن افتخار کنیم.
«تواضع و نغلتیدن در گرداب غرور» هم یکی از شاخصههایی است که لازمهی اصولگرایی است؛ ما در معرض این هستیم. ببینید. ما خودمان باید مواظب باشیم حرفهایی که در تمجید و ستایش ما میزنند، اینها را باور نکنیم. ما باید به درون خودمان نگاه کنیم: «الانسان علی نفسه بصیرة»؛ نقصها، مشکلات و کمبودهایمان را نگاه کنیم و فریب نخوریم. این فریب خوردن، انسان را در دام و گرداب غرور میاندازد. اگر انسان خودش را بد برآورد کرد، آن وقت دیگر نجات پیدا نمیکند.
«سعهی صدر و تحمل مخالف» که از جملهی شاخصههایی است که جزوِ پایههای اصولگرایی است.
«انس با خدا، انس با قرآن و استمداد دائمی از خدا»؛ این آخری ـ که از شاخصههای اصولگرایی است ـ تضمینکنندهی همهی آن چیزهایی است که قبلاً عرض کردیم. انس با خدا یادتان نرود…
«شایستهسالاری»، «نظارت بر عملکرد زیرمجموعه» و «تلاش بیوقفه برای این خدمات»، «قانونگرایی»، «شجاعت و قاطعیت در بیان و اعمال آنچه که حق است»، «خردگرایی و تدبیر و حکمت در تصمیمگیری و عمل»، « اجتناب از اسراف و ریختوپاش »، « سادهزیستی و مردمگرایی»، « مسئولیتپذیری و پاسخگویی»، «اهتمام به علم و پیشرفت علمی»، « اجتناب از هواهای نفس چه هوای نفس شخصی، چه هوای نفس گروهی» هم از دیگر شاخصههای اصولگرایی مورد اشاره ایشان است.
ایشان همچنین در دیدار با کارگزاران نظام در همان سال 85 بدین گونه شاخصههای اصولگرایی را بیان میکنند:
اصولگرایی نحله یا جریانی در مقابل دیگر جریانهای رایج سیاسی نیست و تقسیمبندی گروهها به اصولگرا و اصلاحطلب و یا اسامی دیگر تقسیم بندی صحیحی نیست، چرا که هرکس و هر جریانی که به مبانی انقلاب علاقهمند و پایبند و هر نامی که داشته باشد، جزو اصولگرایان است.
رهبر انقلاب با بیان هشت شاخص مهم اصولگرایی، خاطرنشان کردند: مهمترین شاخص اصولگرایی، ایمان و هویت اسلامی و انقلابی است. حضرت آیتالله خامنهای با استناد به آیهی قرآنی «جادِلهُم بِالَّتی هِیَ أحسَن» بر لزوم استفاده از بهترین روشها در بحث با طرفداران دیدگاههای مختلف، تأکید کردند و افزودند: ایمانی که جزو شاخصهای مهم اصولگرایی است، به هیچوجه و با هیچ سخن و اقدامی، آتش تعصبهای فرقهای را دامن نمیزند.
رهبر انقلاب اسلامی در تبیین دیگر شاخصههای مهم اصولگرایی به عدالت اشاره کردند و افزودند: رشد اقتصادی باید همپای عدالت پیش برود و تفکری که ابتدا در پی توسعه و رشد اقتصادی و سپس اجرای عدالت است، تفکری منطقی نیست.
حضرت آیتالله خامنهای حفظ استقلال همهجانبهی کشور را به عنوان یکی دیگر از شاخصهای اصولگرایی مطرح کردند و افزودند: هر جریان و تفکری که به دنبال رهایی از اختاپوس تحمیلشدهی فرهنگ غربی نیست و به استقلال سیاسی ـ اقتصادی کشور و ملت بیتوجه است، جزو اصولگرایان محسوب نمیشود.
حضرت آیتالله خامنهای تقویت خودباوری و اعتماد به نفس در همهی زمینهها را دیگر شاخص اصولگرایی خواندند و افزودند: باید با خودباختگی مزمنی که دهها سال بر این ملت تحمیل شد، مبارزه کرد.
ایشان جهاد علمی را نیز جزو مبانی اصولگرایی برشمردند و تثبیت و تعمیم آزادی و آزاداندیشی را دیگر شاخص اصولگرایی دانستند.
حضرت آیتالله خامنهای اصلاحات را به مفهوم صحیح آن جزو مبانی اصولگرایی برشمردند و افزودند: اصلاحات اصولگرایانه و اصولگرایی مصلحانه در هم تنیده هستند و با اصلاحات آمریکایی و اصلاحات رضاخانی که در واقع افسادات هستند و نه اصلاحات، کاملاً متفاوتند. ایشان قانون اساسی را معیار اصلاحات خواندند و افزودند: اصلاحات باید ضابطهمند و مبتنی بر ارزشها و معیارهای اسلامی و ایرانی باشد. در همین رابطه در جایی دیگر نیز ایشان فرمایشی دارند:
بنده دعوای اصلاحطلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیمبندی را غلط میدانم. نقطهی مقابل اصولگرا، اصلاحطلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاحطلب، اصولگرا نیست. نقطهی مقابل اصولگرا، آدم بیاصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است. یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب میکند که بشدت ضد سرمایهگذاری و سرمایهداری حرکت کند، یک روز هم منافعاش یا فضا ایجاب میکند که طرفدار سرسخت سرمایهداری شود؛ حتّی به شکل وابسته و نابابش! نقطهی مقابل اصلاحطلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاحطلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روزبهروز و نوبهنو.
رهبر انقلاب اسلامی شکوفایی اقتصادی کشور و رسیدگی به زندگی مردم را به عنوان هشتمین شاخص مهم اصولگرایی مطرح کردند و افزودند: حمایت از سرمایهگذاری، مقابله با بیکاری، کارآفرینی و تولید، مبارزهی جدی با قاچاق و فساد، ثبات و شفافیت و انسجام مقررات اقتصادی، بازاریابی جهانی، استفادهی صحیح از نفت و توجه همزمان به برنامههای راهبردی کشور، از جمله مسائلی است که باید مورد توجه جدی قرار داشته باشد.